English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6342 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic anomaly U اختلال مغناطیسی
magnetic gear shift U دسته دنده مغناطیسی
anomaly U خلاف قاعده
anomaly U غیر متعارف
anomaly U بی ترتیب
anomaly U نابهنجاری
anomaly U غیرعادی
anomaly U بی هنجاری
anomaly U ناسانی
sexual anomaly U نابهنجاری جنسی
schottky anomaly U نابهنجاری شوتکی
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
detection U اکتشاف
detection U بازیابی بازرسی
detection U کشف
detection U عمل تشخیص چیزی
detection U ردیابی
detection U اشکارسازی
detection U اشکار سازی
detection U تفتیش
detection U نمایان سازی
detection U یافت
detection range U برد اکتشافی
radio detection U در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
surface detection U راداراکتشافی سطحی
surface detection U اکتشاف سطحی
signal detection U علامت یابی
radio detection U اکتشاف رادیویی
probability of detection U احتمال کشف
probability of detection U احتمال اکتشاف
collision detection U تشخیص تصادم
collision detection U تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
error detection U خطا یابی
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
grid detection U اشکارسازی شبکه
fault detection U عیب یابی
edge detection U اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
detection range U قدرت اکتشافی
detection limit U حد اشکارسازی
anode band detection U یکسوسازی اندی
grid current detection U یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
metal detection device U دستگاه فلزیاب
comouflage detection photography U نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
square law detection U یکسوکنندگی مربعی
maximum probility detection U تعیین احتمال حداکثر
fire detection system U سیستم اشکارساز حریق
target detection radar U رادارحمایتکنندههدف
detection of seismic waves U ردیابامواجمرتعش
characteristic detection width U عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
gear in U درگیری دو چرخ دنده
gear U افزار
gear U ادوات
gear U اسباب لوازم
gear U الات جامه
gear U پوشش دنده دار
gear in U درگیر شدن
gear U کردن اماده کارکردن
gear U پوشانیدن
out of gear U ازهم سواشده
in gear U اماده حرکت
in gear U اماده
in gear U دایر
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U جعبه دنده
out of gear U خراب
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear چرخ دنده
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
gear U انتقال دادن
to go out of gear U خراب شدن
gear دنده
gear ratio U نسبت چره دنده ها
gear wheel U چرخ دنده
gear wheel U چرخ دندانه دار
gear pump U پمپ روغن دندهای
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear stick U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
high gear <idiom> U آخر سرعت
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
helical gear U چرخ دنده حلزونی
head gear U کلاه تمرین بوکس
head gear U روسری
head gear U پوشش سر
gear box U جعبه دنده گیرباکس
gear shift U دسته دنده اتومبیل
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
gear cutter U دنده تراش
gear cutter U فرز
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear case U پوسته جعبه دنده
gear case U جعبه دنده
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear box U گیربکس
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
gear wheels U چرخ دنده ها
gear pump U پمپ دندهای
gear level U دسته دنده
gear level U تبدیل کردن
bathing gear U لباس شنا [حمام]
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
gear box U جعبه دنده
gear housing U پوششچرخدنده
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
switch gear U وسیله اتصال
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
worm gear U چرخ دنده حلزونی
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
planetary gear U دنده خورشیدی
rocker gear U تنظیم جاروبک
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
spur gear U چرخ دندانه دار
spur gear U دنده ملخی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear U دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U جعبه فرمان
step up gear U چرخ دنده افزاینده
training gear U گردونه در سمت
transmission gear U چرخ دنده انتقال
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
landing gear U ارابه فرود
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
pull gear U چرخ دنده بالابر
gear cable U کابلچرخدنده
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
low gear U دنده کندکن
worm gear U دنده مارپیچی
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
mess gear U وسایل غذاخوری
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
tumble gear U چرخ واسطه
gear wheels U چرخ های دندانه دار
tumble gear U چرخ دنده واسطه
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
high gear U دنده قوی خودرو
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
reverse gear U دنده معکوس
control gear U دستگاه کنترل
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
differential gear U دنده عقب اتومبیل
bevel gear U دنده کرامویل
crown gear U چرخ دنده محدب
driving gear U چرخ دنده محرک
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bevel gear U دنده مورب
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
change gear U چرخ دندانه تبدیل
breathing gear U وسیله تنفسی
breathing gear U ماسک تنفسی
arrester gear U سیم نگهدارنده
compasition gear U چرخ دنده مرکب
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
flight gear U لباس پرواز
foxer gear U صداساز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
foxer gear U وسیله تولید صدا
fishing gear U اسباب ماهیگیری
external gear U تاج دندانه خارجی
fuse gear U متعلقات فیوز
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
elevator gear U گردونه در ارتفاع
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear U سرسره قایق
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
main landing gear U ترمزاصلیفرود
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
nose landing gear U ترمزفروددماغه
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
Recent search history Forum search
1منظور از projections در این جمله چیست؟
1فلزياب
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com